عشق مفهومی انتزاعی است و بدون شک تعریف آن با استفاده از واژهها یکی از دشوارترین کارهاست. این درحالی است که حتی درباب ماهیت عشق هیچ نظریه مشترک و عموماً پذیرفته شدهای وجود ندارد. همیشه در زمینه عشق ابهام و سردرگمیهایی وجود داشته است. ازجمله عمدهترین نظریههای عشق توسط رابرت جی استرنبرگ ارائه شده است. در سال ۱۹۸۷ استرنبرگ نظریهای ارائه داد که در آن عشق را به شکل یک مثلث تصور کرد. او میگوید که عشق مرکب ازسه بخش است: صمیمیت، شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد.
سه مولفه عشق در نظریه استرنبرگ
مولفه اول عشق: صمیمیت
هرچند این اصطلاح به تنهایی چندین معنی دارد، استرنبرگ آن را به عنوان احساساتی که نشانه نزدیک بودن است، در نظر گرفت. بنابراین صمیمیت جوهره عشق را تشکیل میدهد. استرنبرگ در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که صمیمیت شامل ۱۰ عنصرمختلف در رابطه با شخص مورد علاقه است:
۱- میل به رفاه شخص مورد علاقه
۲- تجربه خوشحالی با او
۳- داشتن توجه زیاد به وی
۴- قادر به اتکاء به شخص مورد علاقه بودن در هنگام نیازمندی
۵- داشتن درک متقابل
۶- درمیان گذاشتن مسائل شخصی
۷- دریافت حمایت عاطفی
۸- ارائه حمایت عاطفی
۹- برقراری رابطه صمیمانه با فرد مورد علاقه
۱۰- و ارج نهادن به وی
بنابراین صمیمیت عبارت است از احساس محبت و اظهار آن، علاقه، مراقبت، مسئولیت، همدلی و غمخواری نسبت به فردی که شخص او را دوست دارد. صمیمیت جنبه هیجانی و عاطفی دارد و نوعی احساس گرمی، محبت، نزدیکی، مرتبط بودن و در قید و بند طرف مقابل بودن در فرد ایجاد میکند.
مولفه دوم عشق: شور و شوق (شهوت)
دومین مولفه شامل شور و اشتیاق که مبتنی بر انگیزشهای شهوانی و جذابیتهای جسمانی است و شامل اشتغالات ذهنی مثبت نسبت به معشوق است. این بعد جنبه انگیزشی دارد.
مولفه سوم عشق: تصمیم/تعهد
این مولفه شامل تصمیمهای خودآگاهانه و غیر خودآگاهانهای میشود که فرد برای دوست داشتن دیگری اتخاذ و خود را متعهد به حفظ آن میکند. این حالت جنبه شناختی دارد و در بردارنده تصمیم کوتاه مدت و بلندمدت برای دوست داشتن و مراقبت از معشوق است. این بعد تصمیم گرفتن برای تعهد داشتن، حفظ و نگهداری از معشوق و رابطه طولانی مدت با اوست. این جزء شامل تصمیم گیری در این باره است که فقط با یک نفر باشد و شریک دیگری برای خود انتخاب نکند و این ارتباط را مهمتر از ارتباط با هر فرد دیگری تلقی کند.
انواع عشق در نظریه استرنبرگ
درواقع میتوان دیدگاه استرنبرگ را به یک مثلث تشبیه کرد که همواره این ۳ عنصر در فرآیند عشق دخالت میکند. از نظر استرنبرگ سه بعد عشق به ندرت در فردی به طور مساوی جمع میشود و میزان وجود هر یک از ابعاد در روابط عاشقانه متفاوت است. همچنین عنوان میکند که مولفههای صمیمیت، شور و اشتیاق (شهوت) و تصمیم/تعهد در ترکیب با یکدیگر ۸ نوع متفاوت از عشق را به وجود میآورند که هر کدام ویژگیها، محاسن و معایب خود را دارند اما برخی از انواع عشق با سطوح بالاتری از رضایتمندی همراهاند.
با توجه به مثلث عشق استرنبرگ انواع عشق عبارتاند از:
۱- فقدان عشق: زمانی است که ابعاد سه گانه عشق در روابط افراد بسیار کمرنگ است یا اصلاً وجود ندارد. مثل بسیاری از روابط رسمی که افراد مرتبط با یکدیگر دارند. اگر احساس شخص نسبت به شریک زندگی از این نوع باشد، این رابطه در معرض خطر است.
۲- دوست داشتن: زمانی است که فقط عامل صمیمیت وجود داشته باشد و از دو بعد دیگر خبری نیست یا بسیار کمرنگ است. این نوع عشق، احساس ایجاد یک رابطه دوستی عمیق و حقیقی میباشد. در این حالت احساس دلسوزی، رفاقت، گرمی، مهر و علاقه و هیجانات مثبت وجود دارد. اما احساس شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد وجود ندارد.
۳- شیفتگی (دلباختگی): در این نوع عشق بعد شور و شوق (شهوت) بر روابط افراد یا احساس یک فرد نسبت به دیگری حاکم است. یک حالت شدید شور و اشتیاق است که در آن فرد به شدت و به طور افراطی مجذوب شده، درحالی که تعهد و صمیمیت واقعی وجود ندارد. در این حالت فرد به صورت وسواس گونه از طرف مقابل شخص ایده آلی میسازد. در این نوع عشق درجه بالایی از برانگیختگی فیزیولوژی و روانی وجود دارد. این نوع عشق با وصل به معشوق به شدت پایان میپذیرد و ممکن است به تنفر تبدیل شود.
۴- عشق پوچ (تهی): در این نوع عشق فقط بعد تصمیم/تعهد وجود دارد و سایر ابعاد وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است. به طور معمولی این نوع عشق در یک رابطه بلند مدت راکد وجود دارد که در آن زوجها رابطه هیجانی و عاطفی متقابل را از دست دادهاند و یا آنقدر با هم ماندهاند که به همدیگر عادت کردهاند یا به علت ترس از بی کسی و یا به خصوص برای فرزندان با هم میمانند. همچنین این نوع عشق در ازدواجهای از پیش ترتیب داده شده نیز دیده میشود.
۵- عشق رمانتیک: این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و شور و شوق است که بر اساس دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی استوار است. نوعی احساس نزدیکی، قرابت و پیوند بین دو زوج است. در این حالت اعتماد بسیار بالایی نسبت به همسر وجود دارد و به لحاظ عاطفی به شدت به او نزدیک است. در این نوع عشق خود افشایی بسیار بالاست و شخص بدون ترس از طردشدن، عقاید و افکار خود را با همسرش درمیان میگذارد و زمانی که افکار و احساس خود را برای طرف مقابل ابراز میدارد، حالت شور و شوق را در اوج خود تجربه خواهد کرد. با این حال به دلیل نداشتن بینش و تعهد، امکان تداوم این عشق اندک است و در صورتی که رابطه به علت ارضای نیازهای زوجین تداوم یابد به مرور زمان تعهد در روابط آنها به وجود میآید.
۶- عشق رفاقتی: این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و تعهد است. یک رابطه دوستانه پایدار، طولانی مدت و متعهدانه که همراه با مقدار زیادی صمیمیت است. در این نوع عشق تصمیم بر آن است که شخص همسرش را دوست داشته باشد و به باقیماندن با او متعهد میباشد. این نوع عشق همراه با بهترین روابط دوستانه است که رفتار شهوانی در آن نیست یا خیلی کمرنگ است و رفتار عطوفت ورزانه در آن دیده نمیشود. بسیاری از عشقهای آرمانی که دوام یابد و پایدار شود، تبدیل به عشق رفاقت آمیز خواهد شد. این نوع عشق بین دو همکار که سالها با یکدیگر کار کردهاند یا بین یک زوج که دارای فرزندانی هستند مشاهده میگردد.
۷- عشق ابلهانه: این نوع عشق، از ترکیب شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد به وجود میآید و صمیمیت درآن دیده نمیشود. زوجین صرفاً براساس حالت شور و شوق (شهوت) نسبت به هم متعهد هستند و رابطه صمیمانه و عاطفی عمیقی با همدیگر دارند. این حالت گردبادی از هیجانات است که زود فروکش میکند. استرنبرگ معتقد است دراین حالت افراد در نگاه اول عاشق یکدیگر میشوند و خیلی زود بدون اینکه همدیگر را بشناسند به داشتن یک رابطه طولانی متعهد میگردند. این عشق خیلی شدید و اغلب وسواس گونه است. فرد نمیتواند فکر خود را از او رها کند، شدیداً آرزو میکند به او نزدیک شود، او را لمس کند و با او در هم آمیزد و با این تخیلات به فرد حالت شوریدگی دست میدهد.
۸- عشق کامل (آرمانی): این نوع عشق ترکیبی از سه حالت صمیمیت، شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد است. در این حالت فرد همسر خود را به عنوان یک انسان دوست میدارد و به او احترام میگذارد، به او متعهد است و از طریق برقراری ارتباط درست با او احساس نزدیکی میکند. رفتار دوستانه، رفاقت آمیز، محبت آمیز و مراقبت آمیز خواهد داشت. روابط زناشویی همراه با تعهد به وفاداری و اوج لذت بدون احساس گناه تجربه میشود. استرنبرگ (۱۹۸۸) عنوان میکند رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگهداشتن آن است.
منبع
Sternberg, R. J. (1986). A triangular theory of love. Psychological review, 93(2), 119
اقتباس از:
سایت علمی وآموزشی ایران تحقیق http://www.irantahgig.ir
عشق یا هوس؟ سؤالی که قدمتی به اندازه خود عشق دارد و همیشه یکی از دغدغههای فکری افراد بوده است؛ مثلا اینکه وقتی کسی به ما ابراز عشق میکند آیا واقعا دوستمان داردیا تنها از سر هوس و تمایلی که به جنس مخالف دارد از کنار ما بودن لذت میبرد؟احتمالا شما هم زیاد شنیدهاید که دو نفر با عشق ازدواج کردهاند اما بعد از مدت کوتاهی کارشان به طلاق کشیده است و هرچه محبت داشتهاند زیر پا له کردهاند؛ اما اشتباه نکنید عشق نمیتواند به این سرعت و تنها در یک مدت کوتاه از بین برود. بدون شک آنچه در این ازدواجها عشق نامیدهاند تنها هوسی زودگذر بوده که در ابتدا با ظاهر عشق خود را نمایان کردهاست. اما واقعا چطور میتوان مرز میان عشق و هوس را مشخص کرد. مسلما کار راحتی نیست اما ناممکن هم نیست. در این مقاله سعی کردهایم تفاوتهای عشق و هوس را از زبان شري و باب استرتف(زوج روانشناس مشهور) برایتان بیان کنیم تا شاید بتوانید این دو را کمی از هم تشخیص دهید.تشخیص این دو مقوله اگر چه در یک نگاه شاید به نظر مشکل و غیر ممکن باشد اما باید بدانید که برخی رفتارها ،حرکات و نگاه ها نشانه هایی واضح برای تشخیص عشق و هوس در اختیار ما قرار می دهند.
تشخیص عشق و هوس برای هر فردی این فرصت را فراهم می سازد که بنحو صحیح تر وسنجیده تری از نیات واهداف فرد مقابل خود آگاهی یافته ودر باره تداوم ارتباط خود تصمیم بگیرد واز تفکرات واهی پرهیز نماید.
عشق
عمیق است و غیرقابل توصیف و تمایلی تمام ناشدنی به سمت معشوق است تا جایی که میتوان آن را از دوست داشتن متمایز کرد. برای عاشق حالتها و لذتهای خودش مهم نیست بلکه تنها بهدنبال تامین خواست معشوق است. عشق عزت و احترام دارد و اين احترام از روي بينيازي و بزرگي عشق حاصل ميشود و عاشق هیچگاه خود را حقیر نمیبیند.
هوس
احساسی است که خیلی از اوقات در نگاه اول با عشق اشتباه گرفته میشود در حالی که تنها یک احساس ناگهانی و زودگذر نسبت به کسی است که شاید فرد او را به خوبی نشناسد. این احساس با عشق اشتباه گرفته میشود چراکه به شدت فرد را جذب میکند در حالی که محور آن چیزی جز لذت نیست.
تفاوت های عشق و هوس :
وقتي عشق است
درباره آينده حرف ميزند يا عشق؟ او میتواند بهراحتی با شما درمورد مسائل زندگی مثل مسائل مالی، بچهها و چیزهایی که او را میترساند با شما صحبت کند چراکه برای او مهمترین هدف پیش بردن زندگی و بهبود آن به همراه شماست. او میتواند با شما بحث کند و درنهایت هم نقاط مشترکی پیدا کند که بتوانید به تفاهم برسید؛ هیچ وقت فراموش نکنید که بحث کردن نشانه این است که شما دو نفر توانایی این را دارید که با هم حرف بزنید. او با شما کاملا صادق و راحت است و میتواند به آسودگی در مورد احساساتش صحبت کند.
وقتي هوس است
او چیز زیادی درمورد شما نمیداند تنها از رنگ مورد علاقهتان اطلاع دارد و میداند در چه رشتهای تحصیل کردهاید. بیشتر اوقات هم از پرسیدن سؤالات عمیق درمورد شما طفره میرود از ترس اینکه مبادا جواب خوبی به او ندهید یا چیزهایی بفهمد که به سلاحش نیست. او کمتر با شما درمورد احساساتش صحبت میکند و از شما هم چندان توقع ندارد که احساسات زیادی نشان دهید. همچنین سعی میکند تا حد ممکن هیچ بحثی بین شما پیش نیاید تا مبادا دلخوری و رنجشی پیش بیاید. اگر خطایی از یکی از شما سر بزند هیچکدام چندان تمایل ندارید که دیگری را ببخشید.
پشت شما مي ايستد يا فرار ميکند؟
وقتي عشق است
در تمام بحرانها محکم پشت شما میایستد و برایش مهم نیست که این ایستادگی میتواند چه عواقبی را به بار آورد. او حاضر است از خواسته خود بگذرد و خود را قربانی کند تا بتواند شما را خوشحال کند. او کاملا فردی قابلاعتماد و صادق است که هیچ رازی را از شما پنهان نمیکند و به قول معروف دلش صاف است و حرف و دلش یکی است. او سعی میکند خود را به لحاظ احساسی، جسمانی و ذهنی کاملا با شما هماهنگ کند. او همانقدر که یک عاشق شما را ستایش میکند، دوست خوبی هم برایتان است.
وقتي هوس است
وقتی اوضاع کمی سخت شود او هم ترجیح میدهد به جای اینکه خودش را جلو بیندازد فرار را برقرار ترجیح دهد. او نشان داده است که خیلی قابل اطمینان نیست و شما بهتر است به جای اینکه به او امید ببنديد خودتان از پس کارهایتان بربیایید. او گاهی به شما دروغهایی میگوید مثلا درمورد اینکه کجا بوده است، پنهانکاری میکند یا دروغ میگوید و تنها زمانی حاضر به گفتن حقیقت میشود که شما مچش را بگیرید. صمیمیت بین شما آنقدرها زیاد نیست و او تنها کمی نسبت به شما کشش جسمانی دارد، از طرف دیگر بیشتر جمعهای دونفرهتان به خنده و مسخره بازی میگذرد.او در موقعیتهای متعدد ثابت کردهاست که اصلا شخصیت قابل اعتمادی نیست.
شما را براي خودتان ميخواهد يا براي خودش؟
وقتي عشق است
او تمام ایرادها و عیبهای شما را بهخوبی میبیند ولی میتواند بهراحتی آنها را قبول کند و مشکلی با آنها نداشته باشد. او پشتیبان خوبی برای شماست و میتواند مشوق فعالیتهای شما در زمینههای موردعلاقهتان باشد. او شما را تشویق میکند که برای خودتان هویتی مستقل داشته باشید. او برای گوشکردن به حرفهای شما وقت میگذارد و سعی میکند آنها را درک کند و از نقطه نظر شما هم به مسائل نگاه کند.
وقتي هوس است
او و شما در مقابل دیگران به راحتی از یکدیگر انتقاد میکنید و ایرادهای همدیگر را به رخ میکشید. او آنچنان که باید به شما فضا نمیدهد که بتوانید به فعالیتهای موردعلاقهتان بپردازید. خودش چندان به زندگی دور از شما علاقهای ندارد و ترجیح میدهد تمام دقایق روز را در کنار شما باشد.سعی میکند کاری کند که شما به سبک و با استانداردهای او زندگی کنید؛ حتی دوست دارد به شما شکل دهد تا همان کسی شوید که او میخواهد و هویتی داشته باشید که او دوست دارد.
تشخیص عشق و هوس از روی حرکات بدن : زبان بدن مردان عاشق
رفتار شماره یک:
وقتی چشم در چشم میشوید او کمی سرش را به سمت راست یا چپ کج میکند. کج کردن سر یک حرکت کاملا ناخودآگاه در مردان است که وقتی نسبت به زنی احساس نزدیکی میکنند از خود نشان میدهند. این حرکت و ژست را زمانی مردها نشان میدهند که به زنی علاقهمند شدهاند ولی خودشان این شجاعت را ندارند که جلو بروند و علاقهشان را ابراز کنند و از زن خواستگاری کنند. درواقع او با کجکردن سر، خود را آسیبپذیر نشان میدهد تا بتواند دردسترستر باشد يا شاید میخواهد خود را مجذوبتر نشان دهد.
رفتار شماره 2:
اگر زماني به شما نگاه میکند خیلی سریع شانههایش را به سمت بالا جمع میکند و به سمت جلو میدهد. در این حالت احتمالا شما حرکتی انجام دادهاید که او توجهش به سمت شما جلب شده است. وقتی مردی رفتارهای یک زن را تحسین میکند و او را مورد مناسبی برای ازدواج میداند کاملا ناخودآگاه شانههایش را به سمت جلو میآورد و جمع میکند. این حرکت در مردان نشاندهنده محبت عمیقی است که در دل داشته و دوست دارند به نوعی آن را ابراز کنند، حتی در زندگی زناشویی هم وقتی مردی از همسرش حرکتی تحسینآمیز میبیند، ولی غرورش اجازه نمیدهد آن را ابراز کند شانههایش را به سمت جلو جمع میکند (شبیه آغوشکشیدن)، در این مواقع میتوانید برای خوشحالکردن همسرتان، شما هم بهطور کلامی علاقه خود را به او نشان دهید.
تشخیص عشق از روی حرکات چشم
تشخیص عشق و هوس از روی نگاه و حرکات چشم
در مقاله ای که در medicalnewstoday منتشر شده است دانشمندان عشق و شهوت را از طریق الگوی حرکات چشم آشکار می سازند.
گر چه تشخیص این دو احساس از همدیگر بسیار مشکل است اما دانشمندان با مطالعه الگوهای چشم می توانند دریابند که آیا طرف مقابل شما به لحاظ جنسی جذب شما شده است و یا شما را دوست دارد.
نتایج تحقیقات نشان می دهد کسی که طرف مقابلش را دوست دارد بر روی صورتش تمرکز می کند و چشمانش را از روی صورتش بر نمی دارد، در حالیکه کسی که فقط از لحاظ جنسی جذب کسی شده باشد بر روی اندامهای مختلف بدنش نگاه می اندازد.
مسئولان و محققان این طرح می گویند: علاوه بر کمبود اطلاعات در این زمینه باید گفت چگونه فرایندهای چشمی اتوماتیک، مانند خیره نگاه کردن، می توانند احساس عشق و شهوت را از هم متمایز کنند.
مطالعات نشان داد کسانی که توجهشان بر روی صورت طرف مقابلشان است عاشقانه او را دوست دارند در حالیکه توجه به اندام بدن به معنای میل جنسی به طرف مقابل است.
در یک آزمایش شرگت کننده گان به عکس های زوجهای جوانی که با همدیگر رابطه داشتند نگاه کردند و در بخش دیگری از آزمایش آنها به عکسهایی جذاب از جنس مخالفشان نگاه کردند که نگاهشان مستقیما به دوربین بود.
نکته ی قابل توجه این است که هیچکدام از تصاویر دارای عکس برهنه و یا تحریک کننده نبودند.
شرکت کننده گان جلوی کامپیوتر نشستند و سپس از آنها خواسته شد که با نگاه کردن به عکس ها سریع بگویند آیا کسانی که در تصویر هستند باعث برانگیختن احساس عشق و یا شهوت در آنها می شوند؟
اگرچه، بعد از بررسی مطالعات ردیابی حرکات چشم، محققان دریافتند کسانی که تمایل به تمرکز بر روی صورت را در هنگام نمایش تصویر داشتند احساس عشق در آنها بر انگیخته شده بود، در حالیکه هنگامی که تصویر باعث برانگیختن احساس شهوت در افراد می شد آنها چشمشان را از روی صورت بر داشته و بر روی اندامهای بدن تمرکز می کردند.
نكته مهم
يک عاشق میتواند با شما بحث کند و درنهایت هم نقاط مشترکی پیدا کند که بتوانید به تفاهم برسید؛ هیچ وقت فراموش نکنید که بحث کردن نشانه این است که شما دو نفر توانایی این را دارید که با هم حرف بزنید.
منابع: سایت نمناک سایت برترینها- مجله اینترنتی ایران-مجله زندگی ایده آل
بین عشق و دوست داشتن زمین تا آسمان تفاوت است.نکات زیر به شما کمک خواهد کرد تا این تفاوت را درک کنید .
1-عشق از احساسات وهیجانات فرد نشات می گیرد ولی دوست داشتن ازقوای عقلانی وشناختی فرد . 2-عشق غالبا بطور سریع وناگهانی شکل وظهور می یابد ولی دوست داشتن امری آرام وتدریجی 3-عشق از کمبودها وتمایلات درونی ما ناشی میشود اما دوست داشتن از نیازهای فطری وطبیعی ما 4- درعشق انسان همچون یک معتاد در یک خلسه وجذبه خاص ومحسور کننده به سر می برد،که هیچ درد و مشکل دیگری احساس نمی شود اما در دوست داشتن انسان همواره در یک خودآگاهی ، وهوشیاری به سر می برد . 5-در عشق تمام قوای حسی فردمختل می شوند ،نه گوش می شنود ونه چشم می بیند ،ونه ... انسان بر اساس قوای خیالی واحساسی خود جهان وپیرامونش را ادراک می کند . اما دردوست داشتن انسان از طریق حواس خودجهان را ادراک کرده وبراساس قوای فکری وروانی خودخود در مورد آن می اندیشد . 6-در عشق رسیدن به معشوق غایت هدف وخواسته انسان است .تمام قوای جسمی وروانی او متمرکز و متوجه رسیدن به یک هدف وخواسته است وآنهم رسیدن به معشوق ، اما در دوست داشتن ،انسان از دوستی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند. 7-درعشق انسان دیگری را بر خودش ارجح می دهدومنیتی وجود ندارد.آماده است خودش را در دیگری ذوب کند وبر سخت ترین موانع غلبه کند .در دوست داشتن ضمن احترام به فرد مقابل انسان هرگز هویت خودش را از دست نداده ، وخودش را قربانی وذوب دیگری نمی کند . 8- هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تپش قلب شما زیاد شده و هیجان زده خواهیدشد اما هنگامی که کسی را می بیند که آنرا دوست داریداحساس سرور و خوشحالی می کنید. 9- هنگامی که عاشق هستید زمستان در نظر شما بهار است ولیکن هنگامیکه کسی رادوست دارید زمستان فقط فصلی زیبا است . 10- در عشق هر درد ورنجی که به معشوق وارد میشود به مثابه درد ورنج خود تلقی می کنید وقتی معشوقه ی شما گریه می کند شما نیز گریه خواهید کرد و اما در مورد کسیکه دوستش دارید سعی بر آرام کردن او می کنید. 11- درعشق انسان همواره در یک حالت تنش و گوش بزنگی درونی خاصی است که خواب وقرار را از او می گیرد، اما در دوست داشتن چنین تنشی وجود ندارد. 12- احساس عاشق بودن و درک آن از طریق نگاه و دیدن است اما درک دوست داشتن بیشتر از طریق شنوایی و ابراز علاقه به صورت کلامی است. 13- شما نمی توانید به چشمان کسی که عاشقش هستید مستقیم و طولانی نگاه کنید اما می توانید در حالیکه لبخندی بر لب دارید مدتها به چشمان فردی که دوستش دارید نگاه کنید . 14- وقتی که در کنار معشوقه خود هستید نمی توانید هر آنچه را در ذهن دارید بیان کنید اما در مورد کسی که دوستش دارید شما توانایی آنرا دارید . 15- در مواجه شدن با کسی که عاشقش هستید خجالت میکشید و یا حتی دست و پای خودرا گم میکنید اما در مورد فردی که دوستش دارید راحت تر بوده و توانایی ابراز وجود خواهید داشت . 16- شما می توانید یک رابطه ی دوستی را پایان دهید اما هرگز نمیتوانید چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببندید چرا که حتی اگر اینکار را بکنید عشق همچنان قطره ای در قلب شما و برای همیشه باقی خواهد ماند. 17- عشق اگر با ناکامی وناامیدی وعدم وصل مواجه شود منجر به یاس وافسردگی ، بی انگیزیگی وعدم تمایل به زندگی ،صدمه به خود ویا دیگران ،بدبینی ،انزوا ، و... فردمی شود .اما دردوست داشتن خاتمه یک دوستی صرفا بمنزله به بن بست رسیدن یک رابطه و شروع یک حرکت جدیدتروسنجیده تر نمی باشد.هر دوستی بمنزله یک کتاب جدید است که باید از آن درسهای نویی آموخت . 18-عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی ،دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال 19-عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است ، دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد 20-عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد. دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند 21-عشق طوفانی و متلاطم است .دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت 22-عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست.دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین میکند و باخود به قلهی بلند اشراق میبرد 23-عشق زیباییهای دلخواه را در معشوق میآفریند.دوست داشتن زیباییهای دلخواه را در دوست میبیند و مییابد 24-عشق یک فریب بزرگ و قوی است.دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق 25-عشق در دریا غرق شدن است .دوست داشتن در دریا شنا کردن 26-عشق بینایی را میگیرد .دوست داشتن بینایی میدهد 27-عشق خشن است و شدید و ناپایدار. دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار 28-عشق همواره با شک آلوده است .دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر 29-از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم .از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر 30-عشق نیرویی است در عاشق،که او را به معشوق میکشاند .دوست داشتن جاذبه ای در دوست، که دوست را به دوست میبرد 31-عشق تملک معشوق است .دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست 32-در عشق فرد توانایی دریافت هرگونه بی مهری ، سرزنش ،تحقیر ،توهین ، بی انصافی و...راازسوی معشوی پیدا می کند وبراحتی آنها راتوجیه کرده وبااز آنها می گذارد. ولی دوست داشتن بر پایه احترام متقابل وپایاپای دو طرف می باشد وهیچیک بدیگری اجازه توهین وبی احترامی نمی دهد . 33-او توانایی تحمل هر چیز از سوی معشوق جز طرد شدن از سوی او را دارد چون طرد شدن برای او بمنزله نابودی وبی انگیزگی در ادامه زندگی است ، اما در دوست داشتن با طرد شدن وخاتمه یک رابطه ، هیچ خللی درنحوه تفکر وزندگی او بوجود نخواهد آمد وجریان زندگی مسیر طبیعی خودش را طی خواهد کرد .
واژه همدلی برای اولین بار در دهه 1920 و توسط روانشناس آمریکایی ئی. بی تیچنر و برای اشاره به تقلید حرکتی مشاهده شده در یک کودک یکساله پس از مشاهده آشفتگی در کودک دیگر به کار رفت. همانگونه که گالو ( 1989 ) بیان کرده است : ... یک پاسخ همدلانه پاسخی است که هم در بردارنده بعد عاطفی و هم بعد شناختی است. اصطلاح همدلی حداقل دارای دو مفهوم است. به مفهوم یک پاسخ شناختی، یعنی فهم و درک احساس دیگری و یا به مفهوم یک ارتباط عاطفی با فرد دیگر . از نظر کارل راجرز ( 1975 ) ... حالت همدلی و یا همدلی نمودن دربردارنده درک دقیق چارچوب مرجع درونی فرد دیگر، به همراه ابعاد عاطفی آن می باشد. در این حالت گرچه فرد همدلی کننده خود را به جای فرد مقابل می گذارد ولی با او همانند سازی نمی کند.
احساس همدلی در بردارنده همدردی، دلسوزی و احساس غمگینی است ( ایزنبرگ و میلر، 1987 ).
به تعبیر راجرز (۱۹۸۰) همدلی یعنی درک احساسات دیگران آن چنان که گویی احساسات خود ماست ، با تأکید در معنای واژه «گویی» . ولی درمانگر در مشکلات مراجع درگیر نمی شود فقط به صورت موقت شرایط او را درک می کند.
بالتون (۱۹۷۹) همدلی را به عنوان داشتن درک دقیق احساسات و افکار شخصی دیگر ضمن حفظ جدایی از او ذکر کرده است . او همدلی را مهمترین ویژگی در غنی سازی ارتباط میان فردی و افزایش رشد شخصی می داند .
همدلی : همدلی یعنی دیدن اشیاء از زاویه دید فردی دیگر یا دیدن جهان از چشم دیگران یا به قول سرخپوستان آمریکا «با کفش دیگران راه رفتن» .
هینز و اوری همدلی را تحت عنوان ... توانایی تشخیص و فهم ادراکات و احساسات فرد مقابل و انتقال دقیق این فهم از طریق یک پاسخ پذیر اگر تعریف نموده اند .
لغت نامه آمریکایی هریتیج همدلی را این گونه تعریف می کند : ... فهم عمیق و صمیمانه آن گونه که احساسات، افکار و انگیزش های یک فرد برای فرد مقابل قابل درک می گردد.
در تعاریف مربوط به همدلی، همدلی نوعاً مستلزم 1) توانمندی عاطفی در سهیم شدن در احساسات وعواطف دیگری و 2) توانمندی شناختی برای درک احساسات و دیدگاه دیگری می باشد.
علاوه بر این آگاهی مواقع تعاریف همدلی بر توانمندی انتقال احساسات و درک همدلانه از طریق ابزارهای کلامی و یا غیر کلامی تاکید نموده اند.
« ربر معتقد است که همدلی ، یک آگاهی و درک شناختی از هیجانات و احساسات فرد دیگری است » ( ربر، 1995)، از این رو می توان گفت که همدلی دربردارنده توانایی ایجاد روابط هماهنگ با دیگران است.
همدلی یعنی به احساسات ، نیازها، تقاضاهای دیگران توجه داشتن ، به این احساسات و نیازها و تقاضاها احترام گذاشتن و نگران آنها بودن. پذیرش آنها همانگونه که هستند. همدلی یعنی توان فهم عقاید و باورهای دیگران.
همدلی یعنی عینك حسی – عاطفی دیگری را گرفتن و بر چشم خود زدن. وقتی با فردی همدلی میكنید از دیدگاه او به جریان و اتفاقات پیش آمده مینگرید، از زاویه احساسات او به موضوعات نگاه میكنید و خودتان را جای او میگذارید. البته هنگام همدلی باید تلاش شود از بعضی رفتارها پرهیز شود. برای مثال قضاوت نكنیم. وقتی تصمیم میگیریم به حرفهای فردی گوش دهیم، باید شنونده خوبی باشیم و به درددل او گوش بسپاریم. در همدلی هدف این نیست كه از زاویه دید و براساس افكار و باورهای شخصی به موضوع نگاه كنیم بلكه باید به خودمان بگوییم این فرد طبق باورها، دیدگاه، جنسیت، سن و احساساتش به موضوع نگاه میكند. بهتر است خودمان را با زاویه دید طرف مقابل تنظیم كنیم.
تعریف عملیاتی : ما زمانی همدلی کرده ایم که بتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که فرد را در یک فضای سالم و غیر تهدید کننده (غیر داورانه) قرار دهیم تا او بتواند احساسات و افکارش را که برایش اهمیت دارد را ابراز کند.
ما هنگامی همدل شده ایم که بتوانیم - معنای سطحی کلمات - و معنای زیرین آنها - به همراه احساسات همراه با پیام را شناخته و درک کنیم .
همدلی و مفاهیم وابسته
شفقت و همدردی دو مفهوم بسیار نزدیک به همدلی به شمار می آیند. اما با این وجود نمی توان آنها را دقیقاً معادل با یکدیگر دانست.
واژه « شفقت » اصطلاحاً به معنای « رنج بردن با » است. احساس شفقت کردن نسبت به کسی به معنای رنج بردن با آن فرد و سهیم شدن در درد و رنج او است که غالباً با آرزوی تسکین و یا کاهش چنین رنجی صورت می پذیرد. گویی که این رنج، رنج خود فرد می باشد ( پیتر نلسن 2003 ).
وجه اختلاف شفقت با سایر اشکال رفتارهای همیارانه یا انسانی در آن است که هدف شفقت در درجه اول بر تسکین رنج فرد مقابل قرار دارد. آن دسته از اعمال محبت آمیز که بیشتر در راستای خدمت رساندن می باشند تا تسکین یک رنج و تألم را بهتر است تحت عنوان نوعدوستی مطرح نمود. گرچه به این معنا، شفقت خود به نوعی زیر مجموعه نوعدوستی قرار می گیرد اما به عنوان نوع خاصی از رفتار که برای تسکین رنج دیگران صورت می پذیرد، تعریف می شود.
برخی از صاحبنظران کوشیده اند تا شفقت را در قالب فرایندهای همدلی تبیین نمایند. اما امروزه این توافق کلی وجود دارد که شفقت با همدلی برابر نیست. شفقت نوع خاصی از هیجان به شمار می آید. که اساساً دربردارنده نگرانی در خصوص دیگری است حال آنکه، همدلی به عنوان یک هیجان در نظر گرفته نشده و معمولاً دربردارنده دغدغه نمی باشد. شفقت با احساس غمگینی و رنج مرتبط است. برای احساس شفقت کردن با دیگری صرف تصور و درک اینکه دیگری در حالت غم و رنج است کافی نیست بلکه علاوه بر این درک، داشتن احساس غمگینی به خاطر آن فرد، ضروری می باشد ( دائره المعارف ویکیپدیا، 2003 ).
همدردی در مواقعی روی می دهد که احساسات یا هیجانات یک فرد موجب پدید آمدن همان احساسات و هیجانات در فرد دیگر شود. که این امر موجب شریک شدن یک فرد در احساسات می شود. همدردی معمولاً به سهیم شدن در ناراحتی و یا رنج، گفته می شود. ولی می تواند احساسات و عواطف مثبت را نیز در میان بگیرد و در یک مفهوم وسیعتر حتی می تواند دربردارنده سهیم شدن در عواطف ایدئولوژیک و سیاسی نیز باشد.
حالت روانشناختی همدردی ارتباط نزدیکی با مفهوم همدلی دارد. ولی برابر با آن نیست. همدلی به توانایی تجسم و درک عواطف دیگری اشاره دارد ولی لزوماً به معنای سهیم شدن در احساسات دیگری نیست. به هر صورت لازمه همدردی آن است که تشخیص و درک احساس دیگری، موجب پدید آمدن همان احساس در فرد مشاهده کننده گردد ( دائره المعارف ویکیپدیا، 2003 ).
با سلام.به دنیای لوکس بلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز لوکس بلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در لوکس بلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید.
در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام را حذف نمایید.جهت حذف این مطلب وارد مدیریت وب خود شوید و از قسمت ویرایش مطالب قبلی ،مطلبی با عنوان به وبلاگ خود خوش امدید را حذف نمایید.امیدواریم لحظات خوبی را در لوکس بلاگ سپری نمایید...